معیار عشق خداوند متعال از ما انسانها می خواهد تا معیار خشم و عشق خود را همان خشم و عشق او قرار دهیم، و به کسی عشق بورزیم که خداوند را دوست دارد، چراکه او اصل همه خوبی هاست. آخرین مطالب در سالهای جبهه و جنگ یادم هست عاشورا بود و مراسم عزداری یکی از فرشته های بهشتی که سالهای اخر جنگ شهد شهادت را نوشید (یادش بخیر و راهش پر رهرو باد)مرا با مفهوم بسیج و بسیجی اشنا ساخت و فهمیدم که بسیجی یعنی: صاف و ساده و صادق و صمیمی بی ریا و بی باک بی صدا و پر کار مخلص و خاکی عاشق شهادت پیرو ولایت بدون اما و اگر بسیجی یعنی نون و القلم و مرد میدان عمل سفیر ارزشها فکر بکر ایرانی پارک علم و پویایی بسیجی یعنی همه جا و همه کس هر چه خوبی هست جلوه ای از قالوا بلی و الست صدای پیوسته ی بودن همیشه آماده رفتن دلبسته زمین و زمین گیر نبودن
بسیجی یعنی : دلم برات تنگ شده
موضوع مطلب :
بسیج دفتری است به وسعت تاریخ که برگ برگ آن را انسانهایی از جنس فرشته و با سرعت نور اذین بسته اند بسیج دریای بیکران شعر و شعور است که غزلهای ناب دلدادگی و سرود دلسپردگی را به ساحل وصل به انتظار نشسته اند. بسیج آسمان صاف و ماهتابی است که تمام ستارگانش رسم عاشقی را در سجاده شب به نجوا شنیده اند. بسیج مدرسه عشق و دانشگاه شهادت و معبد عارفان مخلص و دیده بیدار شبهای خوف و خطر و روزهای پر زرق و برق است بسیج دانشکده افسری بصیرت و بیداری دیانت و نگاهبانی فانوس اندیشه و چراغ هدایت است.
موضوع مطلب : جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاک در خون خدا می شکفد می بالد آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم تیغ در معرکه می افتد و بر می خیزد رقص شمشیر چه زیباست ! بیا تا برویم از سراشیبی تردید اگر برگردیم عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم دست عباس به خون خواهی آب امده است آتش معرکه برپاست بیا تا برویم زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان راه ما از دل دریا ست بیاتا برویم کاش ای کاش ! که دنیای عطش می فهمید آب مهریه ی زهراست بیا تا برویم چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم؟ آخر راه همین جاست بیا تا برویم فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم
شاعر:ابوالقاسم حسینجانی
موضوع مطلب :
دو سحر مانده به سپیده ی سرخ عاشورا دو نفس مانده به سیه روزی شب و جمعه ای سر شار از چشم به راهی در انتظار منتقم زهرا(س) و نسیم صبح سحر که کوچه ی امیدم را می نوازد. و بی تردید او می اید
موضوع مطلب : در تکاپوی اعلام عاشقی و در هیاهوی نیرنگ و کاهلی و در لا بلای سودای درد و بی درد مردی از قبیله ی نور با قلبی چون بلور و اکنده از امید به مقصد عشق عزم حادثه می کند او علمدار سرنوشت و سفیر بهشت است او برای بودن و شدن به قربانگاه عشق می رود او برای زدودن گرد و غبار خدعه و ریا پرچم سرخ عشق را بر افراشته و تمام خویش و خویشتن را به خاکریز عبودیت رهسپار است او حیات با کرامت را جاودانگی بندگی را به هیهات می نوازد. او رد حقارت ذلت را با سیوف به مهمانی می نشیند. او میراث مظلومیت روز و شرمندگی شب در روزگار حضور نور است. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)
موضوع مطلب :
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) : «دخلت على جدى رسولالله(ص) فاجلسنى على فخذه و قاللى: انالله اختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلّهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء» بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو 9 امام را برگزیده است که نُهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند. این موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسین(ع) و نُهمین نواده اوست در روایات بسیارى که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هرگونه شک و تردید نسبت به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان و آخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد. «دخلت على النبى(ص) فاذا الحسین على فخذه و هو یقبل عینیه و فاه و یقول: انت ابنسید، انت امام ابنامام، انت حجّة ابنحجّة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى، تو پدر حجتهاى نُهگانهاى، از نسل تو نُهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد برخاست.» گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(عج) برشمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند. روایت است که از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نقل شده است: «لولمیبق من الدنیا الا یوم واحد، لطوّل الله عزّوجلّ ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى، فیملأها عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً، کذلک سمعت رسولالله(ص) یقول» اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده است پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم. حضرت سیدالشهداء(ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است، در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند، مىفرماید: «منّا اثنا عشر مهدیاً، اولهم امیرالمؤمنین علىبن ابىطالب، و آخرهم التاسع من ولدى، و هو القائم بالحق، یحیى الله به الارض بعد موتها، و یظهر به دین الحق على الدین کلّه، ولو کره المشرکون. له غیبة یرتد فیها اقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذا الوعد ان کنتم صادقین» اما ان الصابر فى غیبته علىالاذى و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسولالله (ص)» در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبن ابىطالب(ع) و آخرین آنها نُهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگرچه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا برمىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده به آنها مىگویند: «پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟» آگاه باشید آن که در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند، همانند کسى است که در مقابل رکاب رسول خدا(ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است. اللهم عجل لولیک الفرج
موضوع مطلب : می آیی و عشق در رکاب سمند تو می نازد و می نوازد ای باغ پر گلم ای غنچه در نقاب باز شو جانم فدای تو ای روشنی چشم من به تو می پایم راه را در هوای تو ای چشمه ی زلال در آرزوی تو و در هوای اب صخره ها سهل می شود با ترانه ها بارها حضور حاضر و غایب شنیده ام لیک با حضور ناب تو من غایب ندیده ام ای آفتاب شرقی هر طلوع بر ما بتاب و بشکن غروب موضوع مطلب : یکی اول یکی آخر یکی شاه و یکی شهپر یکی خورشید تابان است یکی ماه چراغان است یکی بابای ایتام است یکی سرو خرامان است یکی هارون موسایی است یکی هر دم مسیحایی است یکی سر در درون چاه یکی خود در ته چاهی است یکی مظلوم تاریخ است یکی منظور هر روز است یکی مولای دینداران یکی مشتاق دیداران یکی شبها نمی خوابد یکی تنها نمی آید یکی معیار و میزان است یکی مجری این راز است یکی در شهر علم باب است یکی دریای ایواب است یکی مولا و اقایم یکی آدینه می آید
غدیر عید ولی الله بگو لبیک یا مولا
موضوع مطلب : تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند تو آن انسان نایابی که با فانوس میجویند تو آن رود زلالی صاف و روشن از ازل جاری که پاکی های عالم دست و رو را در تو می شویند تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندند تمام ابر ها در شط چشمان تو می مویند به شوق سجده ات هفت آسمان خم میشود بر خاک به نام نامی ات خورشیدها از خاک می رویند قناری های عاشق از گلوگاه تو می خوانند و قمری های سالک کو به کو راه تو می پویند تمام موجها در حلقه ی یاد تو می چرخند تمام بادها نام تو را سر گرم هوهویند تو آن ذکر جلی هستی که دل ها از سر مستی به لحن ارغوانی با زبانی سرخ می گویند شاعر: سید حسن حسینی موضوع مطلب : جمعه عاشقی این بار رنگ و بوی دیگر گرفته و جشن بندگی برای امدن خورشید لبخند باران و نور افشان است اینجا حدیث عشق اطاعت و نسیم انتظار را زمزمه میکنند اینجا خدا ترازوی ظهور نور را به ازمون فرشیان سپرده برای امدنش باید به قربانگاه برویم باید اسماعیل وار به فرمان باشیم باید در ظواف عشق پروانه شد
موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|