تو که باشی
ستاره ها تا طلوع سپیده بیدارند و امدنت را نظاره گرند.
تو که باشی
ماه به شوق حضورت آسمان را ترک نمی کند
تو که باشی
آینه ها مات می شوند و خود را در در آینه وجوت می یابند
تو که باشی
امواج خروشان دریا آرام نمیمانند و هر لحظه به یمن ظهورت ساحل را آب پاشی می کنند
تو که باشی
خورشید دیگر به نورانیت خود نمی بالدو نور وجودش را مدیون توست
تو که باشی
همه فصلها بهار است و عنچه گلها سر مست از عطر نرگس برای شکوفا شدن چشمک میزنند
تو که باشی
درختان آواز بیداری را با سر بلندی در لابلای برگها بلند فریاد میکنند.
تو که باشی
زمین سر مست از عطر مهربانی و شوق وصل سرود عبادی الصالحون سر میدهد
به امید آنروز لحظات را می شماریم .
اللهم عجل لولیک الفرج
موضوع مطلب :