تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند
تو آن انسان نایابی که با فانوس میجویند
تو آن رود زلالی صاف و روشن از ازل جاری
که پاکی های عالم دست و رو را در تو می شویند
تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندند
تمام ابر ها در شط چشمان تو می مویند
به شوق سجده ات هفت آسمان خم میشود بر خاک
به نام نامی ات خورشیدها از خاک می رویند
قناری های عاشق از گلوگاه تو می خوانند
و قمری های سالک کو به کو راه تو می پویند
تمام موجها در حلقه ی یاد تو می چرخند
تمام بادها نام تو را سر گرم هوهویند
تو آن ذکر جلی هستی که دل ها از سر مستی
به لحن ارغوانی با زبانی سرخ می گویند
شاعر: سید حسن حسینی
موضوع مطلب :